اصلي و فرعي کردن معيارها؛ اولين گام در انتخاب همسر
اصلي و فرعي کردن معيارها؛ اولين گام در انتخاب همسر
اصلي و فرعي کردن معيارها؛ اولين گام در انتخاب همسر
نويسنده:حميده آذراني
انسان موجودي انتخاب گراست و بيشتر اوقات زندگي، دست به انتخاب مي زند، وليکن يکي از انتخاب هايي که نتيجه و پيامد آن براي همه عمر، ماندگار خواهد بود، «همسرگزيني»است و لذا دقت و دورانديشي در اين گزينش، امري منطقي مي نمايد. در نگاه اول، معيارهاي متنوعي به چشم مي خورد که امر انتخاب را قدري دشوار مي سازد ولي در نظر گرفتن سه نکته ي زير از دشواري مساله مي کاهد:
نکته اول اينکه، ملاک مورد نظر، پديده اي گذرا نبوده بلکه نسبتاً پايدار باشد مثلاً عامل زيبايي است، جلب نظر مي کند و حال آنکه به مرور زمان، رنگ مي بازد و در سال هاي بالاي زندگي، از اثر مي افتد، در حالي که خصوصيات اخلاقي نظير ادب، متانت يا بزرگواري، بستگي به عامل گذشت زمان ندارد و به تدريج احتمال قوت گرفتن آنها نيز هست.
نکته دوم اينکه، ملاک مورد نظر، صرفاً جنبه بيروني و ظاهري نداشته باشد بلکه دروني بوده و ريشه در اعماق وجود انسان داشته باشد. ويژگي هاي شخصيتي نظير تدبير زندگي و خلاقيت و امثال آن، جنبه ذاتي و دروني دارد، در حالي که خصوصيتي نظير تمکين مالي جنبه عارضي داشته عامل ريشه داري تلقي نمي شود.
نکته سوم، اينکه ملاک مورد نظر به نحوي محافظ ارزش هاي انساني باشد نظير باورهاي ديني و ايمان که قادر به حراست از زندگي مشترک است. در حالي که همه ملاک ها اينگونه نيستند. نظير جذابيت هاي ظاهري که به لحاظ موقعيت خاص خود در صورتي که خرد از تسلط نيرومندي برخوردار نباشد، وي را مستعد برخي آسيب هاي اخلاقي مي سازد.
تنوع و پيچيدگي معيارها، بعضاً پديده همسرگزيني را با دشواري مواجه مي کند، با اين حال شناخت معيارها و ميزان اهميت آنها تا حدودي از اين دشواري مي کاهد. به منظور تحقق اين هدف فرهنگسراي خانواده به برگزاري جلسه اي آموزشي با عنوان شباهت ها و نقش آن در موفقيت ازدواج مبادرت ورزيده است. اين کارگاه به کارشناسي خانم دکتر يوسفي، مشاور خانواده و استاد دانشگاه اصفهان برگزار شد، اطلاعات و آگاهي هاي مفيد و ارزشمندي را در اختيار خانواده ها و خصوصاً جوان قرار داد. ماحصل مطالب ارائه شده را در قالب اين گزارش براي خوانندگان به رشته تحرير کشيديم تا بتوانيد از آن حداکثر استفاده کرده و ازدواج ها خصوصاً انتخاب هايي اصولي و منطقي داشته باشيد، پس با دقت و تامل مطالعه کنيد.
کارشناس جلسه، بحث را با طرح اين سوال آغاز کرد که:
«آيا مي توانيم کساني را پيدا کنيم که کاملاً شبيه به ما باشند و آيا بر فرض وجود چنين کساني مي شود تا آخر عمر اين شباهت را حفظ کرد؟»
مسلماً ما با هم متفاوت هستيم. اما دليل اين تفاوت:
1)ما به شيوه هاي مختلفي انرژي هايمان را صرف مي کنيم، يعني اين که درون گرا هستيم و يا بيرون گرا. پس هر کسي به نحوي شيوه زندگي اش را تنظيم مي کند و به زندگي مي پردازد.
2)نحوه جمع آوري اطلاعات ما با هم فرق مي کند. ما براي تصميم گيري روزانه مان اطلاعات زيادي را جمع آوري مي کنيم. افراد به دو شيوه اطلاعات جمع آوري مي کنند: شمي و حسي. همين طور اين که به دو دسته تصميم گيري مي کنيم:
1)احساسي:به ديگران اهميت بسيار مي دهيم.2)منطقي، 4=2×2 حساب مي کنيم و بر اساس آن دست به تصميم گيري مي زنيم.
3)ما به نحو خاصي کارهايمان را سازماندهي و مديريت مي کنيم:
1)منظم:مديريت زمان داريم و با ساختار وظايمان را انجام مي دهيم.
2)نامنظم:کارهايمان ساختار ندارند و مديريت زمان آنچنان اهميتي ندارد.
هر انساني داراي يکي از خصوصيات بالا در اين 4 دسته قرار مي گيرد مثل برون گراي شمي احساسي با ساختار. با توجه به اين خصوصيات متنوع در هر فرد، تفاوت ها به طور وضوح به چشم مي خورد، اما نبايد نگران تفاوت ها باشيم».
وي در ادامه گفت:«بايد ببينيم در چه مسايلي بايد شباهت داشته باشيم تا دچار مشکل نشويم: ممکن است شباهت در بعضي مسايل خوب باشد اما در بعضي مسايل نه. چون ممکن است تضادها باعث شکوفايي در زندگي بشود و خيلي از کمبودها را با تضادها از بين برد. ما خيلي از رفتارهاي مقابل خود را از ديگران ياد مي گيريم. شباهت هايي که افراد براي ازدواج بايد با هم داشته باشند در شش دسته تقسيم بندي مي شود:نخستين اصل اين است که ما سر ارزش ها بايد به يکديگر شباهت داشته باشيم. مثل ارزش هاي مالي، مذهبي، خانوادگي، هنري و ... ارزش ها چهارچوب زندگي هستند و بر اساس آنها به زندگي مي پردازيم.
ارزش ها از اين لحاظ بايد به هم نزديک باشند که بديهيات زندگي را مشخص مي کند و خط قرمزها را بيان مي کند. اگر در يک چهارچوب ارزشي قرار گرفتيم بايد تمام کارهايمان در آن چهارچوب قرار گيرد.
دومين اصل شباهت در اهداف است: «اينکه افراد به دنبال چه هستند و ما بايد اجازه دهيم طرف مقابل فکر کند تا طرف زندگي اش را مشخص کند. وقتي فرد هدفش را مي گويد بايد ببينيم حاضر هستيم به دنبال فرد برويم. بايد فکر کنيم اهداف مشترک خانواده چه چيزي مي تواند باشد و بعد ببينيم حاضر هستيم به دنبال اين اشتراکات برويم». اين مشاور خانواده افزود:«سومين اصل، اصول مشترک است: اصول مشترک را بايد بر اساس نقش هاي فرزندي، والديني، همسري، شغلي، مدني پايه ريزي کنيم. براي مثال مرد در نقش شغلي بايد بر اساس اين قانون باشد که سرکار، سرکار است و خانه، خانه است چهارمين اصل آرزوهاي مشترک است. هر خانواده اي که آرزوي مشترک نداشته باشد از هم مي پاشد. پنجمين اصل اين است که هر دو طرف ويژگي اخلاقي مشترک داشته باشد. هر دو معتقد باشند که بدزباني زشت است. بايد به ديگران احترام گذاشت و ...
و آخرين اصل اين است که دعاهاي مشترک داشته باشيم.يعني اينکه از خدا چه مي خواهيم و چه خواسته اي داريم.اين استاد دانشگاه از بيان اين اصول به 13 قانون براي موفقيت در ازدواج اشاره کرد:
1)افراد بايد به يکديگر اعتقاد داشته باشند، بپرهيزيد از افرادي که در خانواده اي بزرگ شده اند که به هم اعتماد ندارند.
2)قانون بده بستان وجود داشته باشد. نبايد تنها يک هدف گيرنده و يک هدف دهنده باشد. بايد تعادل برقرار شود.
3)هم زمان عصباني نشويم. وقتي ديديم هدف مقابل عصباني است، ما سکوت کنيم و اگر او خونسرد بود ما عصباني شديم.
4)گوش به يکديگر بدهيم. تنها به گفت و گو نپردازيم بلکه به حرف هاي ديگري گوش دهيم.
5)قبل از شب دعواها را تمام کنيم. دعوا و کدورت ها را به درازا نکشيم و تا شب پايان دهيم.
6)عدم يادآوري خاطرات تلخ گذشته.
7)نسبت به علايق طرف مقابل حساس و به نفرت هاي او اهميت دهيم.
8)گاهي هم بگذاريم طرف مقابل برنده شود.
9)هرچند وقت يکبار بگوييم من خوشبخت ترين فرد دنيا هستم که تو را دارم.
10)مشکلات همديگر را درک کنيم و در حل آن با هم مشارکت داشته باشيم.
توانا باشيم مشکلات طرف را بشنويم و خود را گم نکنيم و او را ياري دهيم تا مشکلش را حل کند.
11)احساسات مثبت خود نسبت به طرف مقابل را زنده نگه داريم و نگذاريم از بين برود.
12)براي حريم خصوصي همديگر احترام قايل باشيم. زيادي با هم قاطي نشويم، اين چسبندگي زياد نفرت مي آورد.
13)حيا را بين يکديگر رعايت کنيم، بايد مرزها را مشخص کرده و احترام يکديگر را حفظ کنيم. وي در پايان گفت:«اگر اين قوانين رعايت نشود هر چقدر هم به هم شبيه باشيم باز هم با هم اختلاف داريم و اينکه هر چند هم شبيه به هم باشيم اما وظيفه شناس نباشيم، مشکلات سرجاي خودش باقي مي ماند. اگر مجرديد، گوش دادن، بستن دهان و جمله بندي ها را تمرين کنيد.
اعتماد کردن، وظيفه شناسي تقسيم مسووليت ها، مرور ارزش ها را ياد بگيريد و خود را معرفي کنيد. و براي حسن ختام متن بايد گفت: اولين گام در همسرگزيني جوانان، اصل و فرعي کردن معيارهاي مربوطه است و اين امر، انتخاب را آسان مي کند زيرا آنان به درستي درمي يابند که بايد بر ملاک هاي اصلي اصرار ورزند و همچنين آگاه مي شوند که چه ملاک هايي جنبه فرعي داشته و چندان اهميتي ندارند، لذا بر اين اساس قادرند تصميمي سنجيده، معقول و به جا اتخاذ نمايند.
منبع: ويژه نامه جوان ايراني (اصفهان زيبا)
نکته اول اينکه، ملاک مورد نظر، پديده اي گذرا نبوده بلکه نسبتاً پايدار باشد مثلاً عامل زيبايي است، جلب نظر مي کند و حال آنکه به مرور زمان، رنگ مي بازد و در سال هاي بالاي زندگي، از اثر مي افتد، در حالي که خصوصيات اخلاقي نظير ادب، متانت يا بزرگواري، بستگي به عامل گذشت زمان ندارد و به تدريج احتمال قوت گرفتن آنها نيز هست.
نکته دوم اينکه، ملاک مورد نظر، صرفاً جنبه بيروني و ظاهري نداشته باشد بلکه دروني بوده و ريشه در اعماق وجود انسان داشته باشد. ويژگي هاي شخصيتي نظير تدبير زندگي و خلاقيت و امثال آن، جنبه ذاتي و دروني دارد، در حالي که خصوصيتي نظير تمکين مالي جنبه عارضي داشته عامل ريشه داري تلقي نمي شود.
نکته سوم، اينکه ملاک مورد نظر به نحوي محافظ ارزش هاي انساني باشد نظير باورهاي ديني و ايمان که قادر به حراست از زندگي مشترک است. در حالي که همه ملاک ها اينگونه نيستند. نظير جذابيت هاي ظاهري که به لحاظ موقعيت خاص خود در صورتي که خرد از تسلط نيرومندي برخوردار نباشد، وي را مستعد برخي آسيب هاي اخلاقي مي سازد.
تنوع و پيچيدگي معيارها، بعضاً پديده همسرگزيني را با دشواري مواجه مي کند، با اين حال شناخت معيارها و ميزان اهميت آنها تا حدودي از اين دشواري مي کاهد. به منظور تحقق اين هدف فرهنگسراي خانواده به برگزاري جلسه اي آموزشي با عنوان شباهت ها و نقش آن در موفقيت ازدواج مبادرت ورزيده است. اين کارگاه به کارشناسي خانم دکتر يوسفي، مشاور خانواده و استاد دانشگاه اصفهان برگزار شد، اطلاعات و آگاهي هاي مفيد و ارزشمندي را در اختيار خانواده ها و خصوصاً جوان قرار داد. ماحصل مطالب ارائه شده را در قالب اين گزارش براي خوانندگان به رشته تحرير کشيديم تا بتوانيد از آن حداکثر استفاده کرده و ازدواج ها خصوصاً انتخاب هايي اصولي و منطقي داشته باشيد، پس با دقت و تامل مطالعه کنيد.
کارشناس جلسه، بحث را با طرح اين سوال آغاز کرد که:
«آيا مي توانيم کساني را پيدا کنيم که کاملاً شبيه به ما باشند و آيا بر فرض وجود چنين کساني مي شود تا آخر عمر اين شباهت را حفظ کرد؟»
مسلماً ما با هم متفاوت هستيم. اما دليل اين تفاوت:
1)ما به شيوه هاي مختلفي انرژي هايمان را صرف مي کنيم، يعني اين که درون گرا هستيم و يا بيرون گرا. پس هر کسي به نحوي شيوه زندگي اش را تنظيم مي کند و به زندگي مي پردازد.
2)نحوه جمع آوري اطلاعات ما با هم فرق مي کند. ما براي تصميم گيري روزانه مان اطلاعات زيادي را جمع آوري مي کنيم. افراد به دو شيوه اطلاعات جمع آوري مي کنند: شمي و حسي. همين طور اين که به دو دسته تصميم گيري مي کنيم:
1)احساسي:به ديگران اهميت بسيار مي دهيم.2)منطقي، 4=2×2 حساب مي کنيم و بر اساس آن دست به تصميم گيري مي زنيم.
3)ما به نحو خاصي کارهايمان را سازماندهي و مديريت مي کنيم:
1)منظم:مديريت زمان داريم و با ساختار وظايمان را انجام مي دهيم.
2)نامنظم:کارهايمان ساختار ندارند و مديريت زمان آنچنان اهميتي ندارد.
هر انساني داراي يکي از خصوصيات بالا در اين 4 دسته قرار مي گيرد مثل برون گراي شمي احساسي با ساختار. با توجه به اين خصوصيات متنوع در هر فرد، تفاوت ها به طور وضوح به چشم مي خورد، اما نبايد نگران تفاوت ها باشيم».
وي در ادامه گفت:«بايد ببينيم در چه مسايلي بايد شباهت داشته باشيم تا دچار مشکل نشويم: ممکن است شباهت در بعضي مسايل خوب باشد اما در بعضي مسايل نه. چون ممکن است تضادها باعث شکوفايي در زندگي بشود و خيلي از کمبودها را با تضادها از بين برد. ما خيلي از رفتارهاي مقابل خود را از ديگران ياد مي گيريم. شباهت هايي که افراد براي ازدواج بايد با هم داشته باشند در شش دسته تقسيم بندي مي شود:نخستين اصل اين است که ما سر ارزش ها بايد به يکديگر شباهت داشته باشيم. مثل ارزش هاي مالي، مذهبي، خانوادگي، هنري و ... ارزش ها چهارچوب زندگي هستند و بر اساس آنها به زندگي مي پردازيم.
ارزش ها از اين لحاظ بايد به هم نزديک باشند که بديهيات زندگي را مشخص مي کند و خط قرمزها را بيان مي کند. اگر در يک چهارچوب ارزشي قرار گرفتيم بايد تمام کارهايمان در آن چهارچوب قرار گيرد.
دومين اصل شباهت در اهداف است: «اينکه افراد به دنبال چه هستند و ما بايد اجازه دهيم طرف مقابل فکر کند تا طرف زندگي اش را مشخص کند. وقتي فرد هدفش را مي گويد بايد ببينيم حاضر هستيم به دنبال فرد برويم. بايد فکر کنيم اهداف مشترک خانواده چه چيزي مي تواند باشد و بعد ببينيم حاضر هستيم به دنبال اين اشتراکات برويم». اين مشاور خانواده افزود:«سومين اصل، اصول مشترک است: اصول مشترک را بايد بر اساس نقش هاي فرزندي، والديني، همسري، شغلي، مدني پايه ريزي کنيم. براي مثال مرد در نقش شغلي بايد بر اساس اين قانون باشد که سرکار، سرکار است و خانه، خانه است چهارمين اصل آرزوهاي مشترک است. هر خانواده اي که آرزوي مشترک نداشته باشد از هم مي پاشد. پنجمين اصل اين است که هر دو طرف ويژگي اخلاقي مشترک داشته باشد. هر دو معتقد باشند که بدزباني زشت است. بايد به ديگران احترام گذاشت و ...
و آخرين اصل اين است که دعاهاي مشترک داشته باشيم.يعني اينکه از خدا چه مي خواهيم و چه خواسته اي داريم.اين استاد دانشگاه از بيان اين اصول به 13 قانون براي موفقيت در ازدواج اشاره کرد:
1)افراد بايد به يکديگر اعتقاد داشته باشند، بپرهيزيد از افرادي که در خانواده اي بزرگ شده اند که به هم اعتماد ندارند.
2)قانون بده بستان وجود داشته باشد. نبايد تنها يک هدف گيرنده و يک هدف دهنده باشد. بايد تعادل برقرار شود.
3)هم زمان عصباني نشويم. وقتي ديديم هدف مقابل عصباني است، ما سکوت کنيم و اگر او خونسرد بود ما عصباني شديم.
4)گوش به يکديگر بدهيم. تنها به گفت و گو نپردازيم بلکه به حرف هاي ديگري گوش دهيم.
5)قبل از شب دعواها را تمام کنيم. دعوا و کدورت ها را به درازا نکشيم و تا شب پايان دهيم.
6)عدم يادآوري خاطرات تلخ گذشته.
7)نسبت به علايق طرف مقابل حساس و به نفرت هاي او اهميت دهيم.
8)گاهي هم بگذاريم طرف مقابل برنده شود.
9)هرچند وقت يکبار بگوييم من خوشبخت ترين فرد دنيا هستم که تو را دارم.
10)مشکلات همديگر را درک کنيم و در حل آن با هم مشارکت داشته باشيم.
توانا باشيم مشکلات طرف را بشنويم و خود را گم نکنيم و او را ياري دهيم تا مشکلش را حل کند.
11)احساسات مثبت خود نسبت به طرف مقابل را زنده نگه داريم و نگذاريم از بين برود.
12)براي حريم خصوصي همديگر احترام قايل باشيم. زيادي با هم قاطي نشويم، اين چسبندگي زياد نفرت مي آورد.
13)حيا را بين يکديگر رعايت کنيم، بايد مرزها را مشخص کرده و احترام يکديگر را حفظ کنيم. وي در پايان گفت:«اگر اين قوانين رعايت نشود هر چقدر هم به هم شبيه باشيم باز هم با هم اختلاف داريم و اينکه هر چند هم شبيه به هم باشيم اما وظيفه شناس نباشيم، مشکلات سرجاي خودش باقي مي ماند. اگر مجرديد، گوش دادن، بستن دهان و جمله بندي ها را تمرين کنيد.
اعتماد کردن، وظيفه شناسي تقسيم مسووليت ها، مرور ارزش ها را ياد بگيريد و خود را معرفي کنيد. و براي حسن ختام متن بايد گفت: اولين گام در همسرگزيني جوانان، اصل و فرعي کردن معيارهاي مربوطه است و اين امر، انتخاب را آسان مي کند زيرا آنان به درستي درمي يابند که بايد بر ملاک هاي اصلي اصرار ورزند و همچنين آگاه مي شوند که چه ملاک هايي جنبه فرعي داشته و چندان اهميتي ندارند، لذا بر اين اساس قادرند تصميمي سنجيده، معقول و به جا اتخاذ نمايند.
منبع: ويژه نامه جوان ايراني (اصفهان زيبا)
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}